به گزارش روابط عمومی نیروی انسانی، گفتمان کارآفرینی پیوسته در حال تولید و بازتولید در رسانه‌ها است، اما آنچه که به عنوان کارآفرینی در جامعه بر سر زبان‌ها افتاده با اصل آن بسیار فاصله دارد و از این منظر نیاز به آسیب‌شناسی این گفتمان و آموزش و ترویج کارآفرینی واقعی ضروری به نظر می‌رسد. به گزارش خبرنگار کارآفرین‌نیوز، ستار محمدی تلوار در هفتمین نشست تخصصی کانون کارآفرینی استان تهران به ضرورت و اهمیت گفتمان کارآفرینی پرداخت و اظهار داشت: منظور از گفتمان کارآفرینی در ساده‌ترین معنا این است که در زندگی روزمره، در گفتگوها، در نوشته‌ها، در انواع رسانه‌ها و... مباحثی درباره کسب و کار و کارآفرینی گفته می‌شود، جملات و گزاره‌هایی به کار گرفته می‌شود که در مجموع، گفتمان کارآفرینی را شکل می‌دهد. رسانه‌ها پیوسته در حال گفتمان‌سازی هستند. سوژه‌هایی مانند تولید، برجام، تورم و مسکن را در نظر بگیرید که پیوسته درون رسانه‌ها درباره آن صحبت می‌شود و گفتمان‌های مختلفی شکل می‌گیرد که گاهی هم‌راستا و مکمل هستند. و گاهی نیز در تقابل و تضاد با یکدیگر قرار می‌گیرند. این قضیه در مورد کارآفرینی نیز صادق است. نگاهی تاریخی به کار و کارآفرینی در ایران وی با بیان اینکه برای رسیدن به فهم و درکی درست از گفتمان کارآفرینی باید سیر تاریخی مفهوم کار در تاریخ معاصر را در نظر بگیریم گفت: در ۲ قرن ۱۳ و ۱۴ شمسی درگیر چالش‌هایی بودیم؛ در قرن ۱۳ که در اواخر آن ایران درگیر جنگ‌ها و شکست‌هایی به ویژه با روسیه شد سردمداران قاجار گفتند چرا و به چه دلیل ما شکست خوردیم و دلیل پیروزی روس‌ها چه بود. در پاسخ به این سوال به خالی بودن جای علم و دانش و فنون جدید در کشور رسیدند. بعد تصمیم گرفتند صنعتی شوند و آموزش ببینند که در این مورد امثال امیرکبیر اقداماتی انجام دادند، برای مثال ایجاد دارالفنون، اما ابتر ماند و عمیق و ریشه‌دار نشد. این پژوهشگر حوزه کسب و کار به معنا و مفهوم کار در قرن سیزدهم پرداخت و اظهار داشت: جامعه ایران در کل قرن ۱۳ روستایی بود؛ بنابراین کار در قرن سیزدهم هویت‌بخش به فرد نبود و اساسا در این دوران مفهومی به نام کارآفرینی موضوعیت نداشت. زیرا مفهوم کارآفرینی در گفتمان مدرنیسم معنی می‌دهد و پدیده جدیدی است. حتی در اروپای سنتی هم معنی نمی‌دهد بلکه در دل یک گفتمان بزرگ‌تر، که همان گفتمان مدرنیسم باشد شکل گرفته است. از آنجایی که در قرن سیزدهم جامعه ایران هنوز قدم در راه مدرنیسم نگذاشته بود بنابراین کار هم معنایی سنتی در ذهن ایرانی‌هایی داشت که اکثراً در نواحی روستایی زندگی می‌کردند. این دانش آموخته جامعه‌شناسی اقتصادی به این نکته اشاره کرد که در قرن سیزدهم تا اواخر قاجار چیزی به اسم کارآفرینی نداریم چون جامعه، روستایی است و مازاد تولید روستا، شهرهای کوچک را شکل داد. آنچه که در شهر نیز وجود داشت شکل‌هایی ابتدایی از حرفه‌هایی مختلف بود. وی افزود: برخی روستاییان روی زمین کار می‌کردند و کار، ارزشمند بود چون بقای فرد وابسته به کار بود و به کار اهمیت می‌دادند. کار حتی در ضرب المثل‌های ما هم نمود دارد. برای مثال ضرب المثل برو کار کن مگو چیست کار/که سرمایه جاودانی است کار. این مَثل‌ها تاکنون از بین نرفته‌اند چون همواره در تجربه ما درستی آنها اثبات شده‌است. ورود نفت و ظهور مفهوم کارمندی محمدی ادامه داد: در قرن چهاردهم، ورود نفت به اقتصاد ایران، نقطه عطفی ایجاد کرد و مقداری از درآمد نفت در اختیار دولت قرار گرفت. در ابتدا به درستی این مقدار از درآمد نفت را به زیرساخت‌ها اختصاص دادند چون به دلیل کوچکی دولت، نیازی نبود که پول نفت برای امور جاری هزینه بشود. وقتی در سال ۱۳۲۰ دولت-ملت مدرن کم کم داشت شکل می‌گرفت نیاز به نهادسازی پیدا کرد. هزینه نهادسازی بالا بود و مالیات‌هایی که از تولید توتون، چای و شکر به دست می‌آمد جوابگوی هزینه ایجاد انواع سازمان‌ها و ادارات و نهادهای مختلف دولت نبود؛ بنابراین نفت از سال ۱۳۲۰ وارد بودجه عمومی شد و در اختیار دولت قرار گرفت. در دوران پهلوی اول، جنگ‌هایی رخ داد و برنامه‌های مدرنیزاسیون اقتصادی و نهادسازی‌های مختلف در این دوره ابتر ماند. وی افزود: در پهلوی دوم نقطه عطف دیگری به نام جنبش ملی نفت داریم که در نهایت منجر به ملی شدن نفت و افزایش درآمدهای دولت از محل استخراج و فروش نفت شد.در این دوره نهادسازی به سرعت ادامه و افزایش پیدا کرد. دولت بزرگ و بزرگ تر شد و بسیاری از افراد به استخدام دولت درآمدند. در نتیجه مفهوم کار مندی ظهور کرد. در میانه این تغییرات، نقش کارمندی پررنگ‌تر شد و کارمندی برای مردم به شغلی ارزشمند تبدیل شد. کارمندان نه تنها از دولت پول می‌گرفتند بلکه قدرت هم داشتند و نقش‌های دیگری هم ایفا می‌کردند. تفکر جامعه به این سمت رفت که کارمندی بهتر از کار بر زمین‌های کشاورزی است. در این دوره، صنعت ما با اینکه اقداماتی برای صنعتی شدن انجام می‌داد اما اینطور نبود که پذیرای جمعیتِ متقاضی کار باشد. از آن به بعد تا حدود ۲۰ سال قبل اکثر افراد می‌خواستند کارمند باشند و کارمندی، محور بود چون رفاه و آسایش هم در آن قرار داشت. رشد جمعیت، تضعیف جایگاه کارمندی و پیدایش کارآفرینی سردبیر پایگاه خبری کارآفرین‌نیوز با اشاره به وقوع انقلاب جمعیتی، اظهار داشت: بعد از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷نیز کارمندی همچنان در اولویت مردم قرار داشت،اما به مرور از میزان ارزشمندی آن کاسته شد. درسال‌ها بعد از انقلاب یک اتفاق جمعیت شناختی رخ داد و ۱۶ میلیون نفر در دهه ۶۰ به دنیا آمدند که چالش‌های خاص خودشان را داشتند. این نسل وقتی به سن مدرسه رسیدند مدارس را چند شیفته کردند، در آستانه خدمت سربازی به دلیل ازدیاد نیروهای مشمول موضوع فروش سربازی و انواع معافیت‌ها را رقم زدند. رشد سریع و زیاد انواع دانشگاه‌های پیام‌نور، علمی‌کاربردی و دانشگاه آزاد نیز نتیجه هجوم این نسل به دانشگاه‌ها و بالاگرفتن تب مدرک‌گرایی در جامعه بود. در این دوره از یک طرف تعداد تحصیل‌کرده‌های دانشگاهی بسیار زیاد شد و از سوی دیگر دولت نیز به دلیل نوسانات بازار نفت و شوک‌های نفتی دیگر توان تأمین هزینه‌های جاریش را نداشت و در بودجه‌های سالانه با کسری و ناترازی رو به رو شد، بنابراین تصمیم به کوچکتر شدن گرفت. از این رو دیگر به مانند گذشته با مدرک دانشگاهی امکان کارمند شدن برای همه وجود نداشت. بعلاوه، در این دوره سبک‌های زندگی مردم نیز تغییر کرد و در نتیجه این تغییرات هزینه‌های سبک‌زنگی بالا رفت طوری که حقوق و درآمدهای کارمندی جوابگوی هزینه‌های سبک‌های جدید زندگی نیست. امروزه مردم نیز به این نتیجه رسیده‌اند که کارمندی، حاصلی ندارد و جوابگوی این سبک زندگی نیست. در این مقطع کارآفرینی بر سر زبان‌ها افتاد و این باور ایجاد شده که برای داشتن یک زندگی خوب باید کارآفرینی کرد یا کارآفرین شد. آسیب‌شناسی گفتمان کارآفرینی محمدی با تأکید بر اینکه گفتمان کارآفرینی نیاز به آسیب‌شناسی دارد اظهار داشت: امروزه گفتمان کارآفرینی با این پیشینه تاریخی در رسانه‌ها در حال شکل‌گیری است اما به نظر می‌رسد مشوش است. مباحثی که حول و حوش کارآفرینی در رسانه‌ها صورت می‌گیرد از اصل کارآفرینی دور می‌شود و چیزی که در ذهن ایرانیان شکل گرفته کارآفرینی به معنای خوداشتغالی است. وی خاطرنشان کرد: در کارآفرینی فرد کارآفرین قصد دارد خود را و توانمندی‌هایش را به فعلیت برساند. کارآفرینی برای کارآفرین یک مسئله هویتی است. کارآفرین رویکرد اجتماعی دارد و کارآفرینان، افرادی مدیر، ریسک‌پذیر و آینده‌نگر هستند. همه ما می‌ توانیم کارآفرین باشیم به شرطی که شرایط آن فراهم باشد. این پژوهشگر حوزه کسب و کار گفت: یکی دیگر از آسیب‌های گفتمان موجود این است که کارآفرینی را مساوی با پول آفرینی می‌دانند. این درحالی است که پول جزو اولویت‌های کارآفرینان هست اما در اولویت اول یک کارآفرین واقعی قرار ندارد. خلق پول در اولویت‌های بعدی کارآفرین است. کارآفرینان به توسعه جامعه و حل مسائل و مشکلات اقتصادی آن فکر می‌کنند. حتی اگر این موضوع در ذهن کارآفرین نباشد چون می‌خواهد به نیازی در جامعه پاسخ دهد کسب و کار او پیامدهای اجتماعی در بر خواهد داشت. بنابراین آنچه که در این گفتمان باید در رسانه‌ها تولید و بازتاب یابد، جنبه‌های هویت‌بخشی، اجتماعی و اقتصادی کارآفرینی است.

اتمام خبر


CAPTCHA