به گزارش روابط عمومی نیروی انسانی، دست‌های پینه بسته و ترک خورده‌اش در تار و پود قالی، حکایت از رنج زندگی دارد، رنجی که امروز به گنجی تبدیل شده که نه تنها خود بلکه دیگران نیز از سرچشمه آن سیراب می شوند. به گزارش بازارکار به نقل از ایرنا، گره بر گره قالی که بردار دارد و گره زدن رنگ‌ها و تار و پودها که نقشی نو می آفریند، گواهی روشن بر درد و رنج‌هایی است که در زندگی متحمل شده است و امروز با همین دست‌های خسته خود، دارهای قالی را بر دوش می کشد تا زنانی مانند خود را نیز از گرداب مشکلات نجات دهد. آزاده مرادی بانوی کارآفرین کردستانی یکی از صدها بانوی سرپرست خانواری است که به تنهایی بار زندگی را به دوش کشیده و از مشکلات و سختی‌هایی که در مسیر زندگی‌اش قرار گرفته است به عنوان فرصتی برای رسیدن به اهدافش استفاده کرد و امروز علاوه بر چرخ زندگی خود چرخ زندگی چند خانواده دیگر را نیز می چرخاند. برای آشنایی بیشتر با این بانوی کارآفرین کردستانی مصاحبه ای با وی انجام داده ایم که مشروح آن در ذیل می آید. به عنوان نخستین سوال خودتان را معرفی کنید؟ مرادی: آزاده مرادی متولد شهرستان قروه و ساکن سنندج هستم و دارای یک فرزند پسر که از سال ۱۳۸۶ و پس از جدایی از همسرم که بدلیل یک سری مشکلات اتفاق افتاد، با هم زندگی می کنیم و به تنهایی مسئولیت زندگی را بر عهده داشته ام. بعد جدایی از همسرتان از چه راهی مخارج زندگی را تامین می کردید؟ مرادی: از همان سال‌های جدایی و برای اینکه سربار کسی نباشم مجبور شدم یک صندوق قرعه کشی ماهانه محلی راه اندازی کنم و با مسئولیت خودم چند نفر عضو برای آن پیدا و در ابتدا با پنج میلیون، کار را شروع کردم. پس از آن تعداد اعضا بیشتر شد و مبلغ صندوق به ۳۵ میلیون تومان رسید و پس از حدود ۱۶ ماه حدود چهار نفر از اعضای صندوق سرم کلاه گذاشتند و با برداشتن مبلغ حدود ۱۰۰ میلیون تومان، بدهکاری صندوق را پای من گذاشتند و فرار کردند. من هم که نه سواد درست و حسابی داشتم و نه کسی که حامی و پشتیبانم باشد، با شکایت سایر اعضا به زندان افتادم و ۱۸ ماه را بخاطر کلاهبرداری عده ای سواستفاده گر در زندان بودم و خانواده نیز بخاطر این موضوع طردم کردند که آبرویشان را برده ام لذا در این مدت حتی یک ملاقاتی هم نداشتم. در این مدت فرزندتان کجا زندگی می کرد وآیا تلاشی برای پیدا کردن افرادی که پول‌های صندوق را برداشتند کردید؟ مرادی: درست است که خانواده طردم کردند اما مادرم، پسرم را پیش خودش نگه داشت و حداقل از این لحاظ خیالم راحت بود. کسی نبود که دنبال کارم باشد من هم با وجود اینکه دوران زندان، سخت ترین دوران زندگی ام بود اما سعی کردم از فرصت استفاده کرده و از طریق فرشبافی درآمدی برای خودم داشته باشم. حتی ماهیانه مبلغی را نیز برای پسرم می فرستادم، دوران زندان خوب یا بد سپری می شد که مشکل بزرگتری به مشکلات زندگی ام اضافه شد و دردهای شدیدی که قبلا هم داشتم از پا درم می آورد به ناچار به دکتر مراجعه کردم و پس از انجام آزمایشات لازم مشخص شد که به سرطان مبتلا شده ام. چون بیماری‌ام پیشرفت کرده بود در همان دوران زندانی بودن ۲ بار جراحی شدم تا اینکه به کمک یکی از زندانی‌ها که قبل از خودم آزاد شده بود و با هم آشنایی پیدا کرده بودیم، سندی جور کردم و پس از ۱۸ ماه زندانی بودن آزاد شدم. بعد از آزاد شدن برای گذران زندگی چکار کردید؟ مرادی: بعد از آزاد شدن از زندان بلافاصله به کمیته امداد امام خمینی(ره) استان مراجعه کردم و پس از شرح زندگی خودم مبلغی بلاعوض برای ودیعه منزل از این نهاد دریافت و در محله عباس آباد سنندج خانه کوچکی برای خودم و پسرم اجاره کردم. پس از آن با پیگیری‌های خودم مبلغ ۱۰ میلیون تومان تسهیلات اشتغال خانگی از کمیته امداد گرفتم و به قالی بافی مشغول شدم و در یک مرحله دیگر با دریافت ۵۰ میلیون تومان تسهیلات اشتغال یک کارگاه کوچک قالی بافی در نزدیکی منزل خودم راه اندازی کردم. استقبال از کارگاه چگونه بود و چند نفر را و از چه طریقی بکار گرفتید؟ مرادی: با راه اندازی کارگاه بلافاصله در مدت زمان یک هفته و از میان همسایه و دوست و آشنا ۱۴ نفر بافنده که در فرشبافی سررشته داشتند مراجعه کرده و در کارگاه کوچکم مشغول بکار شدند و در این مدت نیز بازرسان کمیته امداد بصورت مداوم بازدید می کردند. در همان زمان رییس کمیته امداد کشور در سفر به استان به همراه مسئولان استانی از کارگاه من نیز بازدید کرد و برای توسعه کارگاهم قول دریافت ۵۰ میلیون تومان دیگر نیز در آن بازدید گرفتم که پس از مدت کوتاهی این مبلغ را نیز به من پرداخت کردند. با دریافت این مبلغ یک کارگاه کوچک دیگر در روستای آساوله (از توابع سنندج) دایر کرده و بافنده های دیگری را نیز جذب کردم و علاوه بر این ۲ کارگاه کوچک در شهرستان بویژه در روستاهای اطراف قروه و دهگلان بافنده هایی دارم که دار قالی و تجهیزات را از من گرفته و پس از اتمام کار مبلغی را به عنوان دستمزد دریافت می کنند. در حال حاضر چند نفر بافنده برای شما کار می کنند و ماهانه بطور متوسط چه میزان درآمد دارید؟ مرادی: هم اکنون در مجموع بین ۳۵ تا ۴۰ نفر بافنده خانم که تعدادی از آنان سرپرست خانوار هستند برایم کار می کنند و از این بابت خیلی خوشحالم که علاوه بر اینکه از عهده مشکلات خودم برآمدم، توانسته ام کاری برای همنوعان خودم هم انجام دهم. میزان دستمزدی که به بافنده ها می دهم با هم متفاوت است و نسبت به کاری که انجام می دهند دستمزد می گیرند؛ بطور متوسط ماهی حدود ۲۱ میلیون تومان به حساب آنان واریز می کنم. البته علاوه بر کار بافنده ها و درآمد کارگاه، خودم نیز در منزل تا نصف شب مشغول سجاده بافی و فرشبافی هستم و حدود ۱۰ تا ۱۲ میلیون نیز از این راه درآمد دارد و در مجموع سالیانه حدود ۳۰۰ میلیون تومان درآمد دارم و شکرخدا راضی ام. البته ناگفته نماند در این مدت باز هم با حمایت های کمیته امداد روند درمان بیماری ام را نیز ادامه داده ام و در حال حاضر منتظر جواب یک نمونه برداری دیگر هستم که در تهران انجام داده ام. در حال حاضر چه برنامه‌ای برای توسعه کار خود دارید؟ مرادی: اول از همه خدا را شکر می کنم که به من این توانایی و قدرت داد که با وجود تمام مشکلات و سختی های زندگی به این مرحله برسم و برای افراد دیگری نیز درآمدزایی کنم و از کمیته امداد نیز سپاسگزارم که در این راه خیلی حمایتم کردند. در حال حاضر برنامه دارم که با ساخت یک سوله و ایجاد یک کارگاه بزرگ، کسب و کارم را توسعه دهم و افراد بیشتری را نیز مشغول به کار کنم، به همین خاطر از کمیته امداد تقاضا دارم که بار دیگر مرا یاری داده و تسهیلاتی را برای این کار در اختیارم بگذارند. و در پایان چه صحبتی برای بانوانی همانند خود دارد؟ مرادی: بی شک بانوان ما از توانایی ها و استعدادهای زیادی برخوردارند که اگر از آن استفاده کنند می توانند در عرصه کارآفرینی و اشتغال زایی نه تنها در استان بلکه در کشور نیز افتخار آفرین باشند. از همه بانوان می خواهم که هیچگاه توانایی های خود را دست کم نگیرند و برای زندگی شان هدف داشته باشند و برای رسیدن به اهداف و آرزوهایشان منتظر کسی نباشند و خود وارد عمل شوند که قطعا موفق خواهند شد.

اتمام خبر


CAPTCHA