به گزارش روابط عمومی نیروی انسانی، این بانوی تهرانی بانی اتفاق ویژه‌ای در پایتخت بوده و باید نامش را در فهرست اولین افرادی بنویسیم ‌که برای آزادی زنان محکوم به حبس، به ویژه مادران دارای فرزند خردسال، همت بی‌نظیری از خود به نمایش گذاشته و به قول معروف از هفت‌خان رستم ‌گذشته است. همشهری آنلاین _ رضا نیکنام : برای اولین بار نام «مهوش صابری» را در محوطه ترمینال‌جنوب از زبان یکی از راننده‌های اتوبوس بین شهری شنیدم. می‌گفتند این خانم فرشته نجات خیلی از دختران و زنان فراری و راه گم کرده شده است. جریان از این قرار بود که او همه شوفر راننده‌ها را با خودش همراه کرده بود تا قبل از اینکه پای دختران و زنان آسیب‌دیده به آسفالت ترمینال برسد او را در جریان بگذارند تا خودش را فوری به محل برساند؛ قبل از اینکه دیر شود و این آدم‌های بی‌پناه پایشان به محله‌های اطراف ترمینال مثل شوش و هرندی باز شود و مثل آهوی بی‌نوا به چنگ گرگ و کفتار اسیر شوند. صابری در این زمان مثل یک مادر، خواهر بزرگتر یا مددکار اجتماعی با این آدم‌ها مواجه می‌شد و با هماهنگی نیروی انتظامی و قوه قضائیه آنها را در پناه خود می‌گرفت تا زمان برگشت به دامن خانواده و زندگی عادی. تعدادشان آنقدر زیاد بوده که آمار دقیقشان را ندارد، اما جالب اینکه برخی از آنها با اینکه سال‌هاست به خانه و کاشانه خود بازگشته‌اند باز سراغ فرشته ‌نجات خود را در این تهران شلوغ می‌گیرند. برای مرتبه دوم با صابری در محدوده رسالت، خیابان جانبازان غربی و چهارراه ‌کرمان و داخل خیابان الیاسی ملاقات کردم. او متخصص راه‌اندازی کارگاه‌های خوداشتغالی برای بانوان سرپرست خانوار و در معرض آسیب‌های اجتماعی است و الحق والانصاف خدا هم در این کارها کمکش می‌کند و از این طریق آبرو و اعتبار زیادی در مجمع خیران تهران، نیروی انتظامی و قوه قضائیه به دست آورده است. حال و هوای اینجا ما را یاد کارگاه‌های خوداشتغالی کوثر می‌اندازد که او نمونه‌اش را در محله خزانه راه‌اندازی کرده، اما تفاوت‌هایی هم دارد. مثلا دفتر حضور غیابی که ساعت ورود و خروج هر کدام از بانوان با دقت در آن نوشته می‌شود و تا قبل از ساعت هشت و نیم به دست صابری می‌رسد. این یک دفتر حضور و غیاب معمولی نیست، حساب و کتاب دارد برای خودش. صابری باید هر روز صبح در ساعت تعیین شده به ریاست زندان زنان تهران زنگ بزند و حضور به موقع تک تک بانوان به کارگاه خود اشتغالی را اعلام کند و تاییدیه بگیرد. این کار هر روزه اوست و گلایه‌ای هم ندارد. حال بخوانید که چطور مهوش صابری، گذرش به زندان زنان افتاد و جرقه آزادی مادران محبوس چگونه در ذهنش زده شد: «چند سال قبل برای بازدید از ندامتگاه زنان نامه‌نگاری کردم. هدفم این بود که در این بازدید از مشکلات زندانیان نکته‌برداری ‌کنم تا به کمک دوستانی که در مجامع خیرین داشتم بتوانیم کاری برایشان کنیم، اما هر چه منتظر ماندم از پاسخ درخواستم خبری نمی‌شد. تا اینکه از زندان زنگ زدند و گفتند: «با خواسته شما موافقت شده، می‌توانید تشریف بیاورید.» من خیلی خوشحال شدم و فوری سمت زندان زنان راه افتادم که در حاشیه شهر ری تهران است. در طول راه به این فکر می‌کردم که باید برنامه‌ای برای زمان آزادی و خروج آنها از زندان بچینم اما ماجرا طور دیگری رقم خورد.» او به همراه رئیس زندان زنان به یکایک بندها سرکشی می‌کند: «هر بند در زندان مخصوص یک نوع جرم بود مثل بند سارقان، قاچاقچی‌ها و موادفروشان و یا قاتلان غیرعمد که باید دوران حبس و محکومیت خود را طبق حکم قاضی بگذرانند؛ از محکومان به حبس یک تا ۳۰ سال تا ابد و یک روز.» صابری، در داخل زندان با صحنه‌های مختلفی مواجه می‌شود، اما جایی می‌رسد که خشکش می‌زند؛ مثل اینکه یک ظرف آب‌ سرد روی صورتش پاشیده باشند: «شیرین‌زبانی‌ گندم‌کوچولو در بند مادران و کودکان جوری بود که یک آن این کودک موطلایی را بیرون از زندان و هوای کثیف و آلوده آن تجسم کردم. در رویای خودم، گندم را بیرون از این محیط دیدم. داخل پارک و دست در دست مادرش، و چقدر خوشحال و زیباتر شده بود.»  وقتی دختر بچه موطلایی، دستان کوچکش را بالا می‌برد و با همان لحن شیرین بچگانه دعایی را زمزمه می‌کند، انگار حجت برای صابری تمام می‌شود و تصمیم دیگری می‌گیرد: «برای آزادی زندانی‌های زن و مرد صلوات بفرست!» آن موقع بود که صابری از رئیس زندان می‌پرسد: «آیا راه‌حلی برای آزادی مادران وجود دارد؟» و دوباره سوالش را تکرار می‌کند و یک جواب می‌شنود: «رای باز .. رای باز!» شنیدن این جواب روزنه امیدی می‌شود برای صابری، اما هنوز نمی‌داند رای باز چیست تا اینکه رئیس زندان زنان می‌گوید: «چند وقت پیش توی اصفهان چنین اتفاقی افتاده. یک کارآفرین توانسته برای چند نفر از آقایان که محکوم به حبس بودند رای باز بگیرد و از زندان بیرونشان بیاورد. حالا هم در کارگاه آن کارآفرین کار می‌کنند و حقوقشان سر ماه به زن و بچه‌شان می‌رسد و بالای سرخانواده‌شان هستند تا مدت حبسشان تمام شود.» بعد رئیس زندان در بین حرف‌هایش آشکار می‌کند که هدفشان از دعوت او برای بازدید از این محل همین بوده که برای اولین بار در تهران، برای بانوان و مادران زندانی از طریق قانونی رای باز بگیرد و خودش مسئولیت این کار را بر عهده بگیرد: «قانون رای باز یعنی به جای اینکه محکوم به حبس بخشی از عمرش را پشت میله‌های زندان بگذراند، در کارخانه یا کارگاهی که مورد تایید قوه قضائیه است دوران محکومیتش را بگذراند و بقیه ساعات را در کنار خانواده‌اش باشد.» البته گرفتن رای باز برای زنانی‌ که با جرائم مختلف مانند قتل غیرعمد، سرقت، حمل و فروش موادمخدر به زندان افتاده‌اند با وجود فرزند خردسال کار ساده‌ای نیست. باید فرد متقاضی شرایطی داشته باشد که مورد تایید قوه قضائیه باشد و وجود ضمانت‌نامه‌ای که به او اجازه دهند بانوان محبوس را از زندان بیرون ببرد و در کارگاهش به کار گیرد. صابری که برای انجام این کار عزم جدی داشت و در جریان گرفتن رای باز برای گروه اول یعنی مادران زندانی، سند مالکیت، فیش حقوقی، اعتبارنامه و حتی مجوز فعالیت مرکز کوثر را روی میز آقای قاضی‌گذاشت. او در این باره می گوید: «نمی دانم چرا، اما همه شرایطی که گذاشتند قبول کردم. سابقه و آبرویم را گرو گذاشتم اما هیچ نگران نبودم و نیستم. نیتم این بود که زنان پیش فرزندانشان باشند و برایشان مادری کنند و کودکانی مثل گندم هم با مادرانشان به پارک و بازار محله‌شان بروند و روزهای تلخ زندان را فراموش کنند.» گروه اول بانوان زندانی ۲۵ نفر شامل مادران و دختران جوان بودند. آنها جرائم مختلفی داشتند و حکم زندانشان بین ۴ تا ۲۰ سال بود. مدتی بعد که گذشت تعدادشان به ۷۶ نفر رسید و بعد از مدتی هم به بیش از ۱۰۰ نفر. این بانوان زندانی به جز فعالیت در کارگاه خود اشتغالی کوثر با صبحانه و ناهار می‌خورند و حتی یک صندوق پس انداز بین خودشان راه انداخته‌اند که به قول خودشان آب باریکه ای است برای گذر از شرایط اقتصادی.  هر روز که می‌گذرد تعدادشان بیشتر می‌شود و تنها شرط ماندنشان در این کارگاه اشتغالزایی، حسن اخلاق و همکاری با مدیریت مجموعه و همکاران است. البته طبق قانون هرکس در دوران محکومیتش فقط یکبار می تواند از قانون «رای باز» استفاده کند، برای همین تلاش می‌کنند که آدم خوبی باشند و صابری را به دردسر نیندازند، چرا که در غیر این صورت ماموران انتظامی آنها را به زندان برمی‌گردانند و هیچ راهی برای بازگشتشان به بیرون وجود ندارد. صابری، دبیر مجامع خیریه جنوب تهران و مدیر عامل موسسه خیریه «حامیان اندیشه رشاد»، سابقه طولانی در حمایت و کارآفرینی برای بانوان آسیب دیده دارد و همچنان به فکر توسعه کارگاه‌های اشتغالزایی و به وجود آوردن شرایط بهتر برای آزادی مادران زندانی و محکومان غیرعمد است.

اتمام خبر


CAPTCHA